مجله تریبون

Tribunpluse

مجله جامعه چند فرهنگی ایران read less
Society & CultureSociety & Culture

Episodes

يوسف عزيزی بنی‌طرف: ایران، کی 'ایران' شد
31-12-2023
يوسف عزيزی بنی‌طرف: ایران، کی 'ایران' شد
نگرشی به نامواژه‌ی 'ایران' در درازنای تاریخ نام 'ایران' برای نخستین بار در عهد ساسانیان (۲۲۴- ۶۵۱م) مطرح شد که در مقابل اش 'انیران' جای داشت و هر دو منطقه، تابع امپراتوری ساسانی بودند. 'ایران' و 'انیران'، مفاهیم صرفا دینی و زردشتی بودند و کاربردشان در امپراتوری های قرون وسطا -که عمدتا ویژگی های دینی داشتند– قابل فهم است. لذا نامواژه 'ایران' در آن روزگار حامل هیچ گونه دلالت‌های قومی و نژادی نبود و تنها در سده‌های نوزده و بیست بود که شرق‌شناسان اروپایی، مفهوم سیاسی ناسیونالیستی و نژادی را بار آن کردند و مورخان ایرانی در قرن بیستم، آن را از اروپاییان گرفتند. و به نظر می رسد که یونانیان نخستین بار نام 'پرسیا' را در باره ایران کنونی به کار گرفتند، گرچه این سرزمین، هم در گذشته و هم اکنون -نه فقط پارسیان- بلکه اقوام و ملت ها و نژادهای گوناگونی را در بر گرفته است. در واقع از زمانی که تماس یونانیان با 'ایران' آغاز شد و آنان قبرهای شاهان هخامنشی را در پارس (استان فارس کنونی) دیدند، نام 'پرسیا' را بر آن نهادند، گرچه خودشان -یعنی یونانیان- معتقد بودند که قلمرو هخامنشی وسیع‌تر از 'فارس' بود و ممالک و شاهان دیگری را شامل می‌شد. به نظر می‌رسد که عرب‌ها و مسلمانان نام 'بلاد فارس' را از یونانیان گرفته باشند.
حسن محدثی‌ گیلوایی: تاریخ سرکوب‌گران یا تاریخ سرکوب‌شده‌ها؟! درنگی در روز سرکوب آذربایجان
31-12-2023
حسن محدثی‌ گیلوایی: تاریخ سرکوب‌گران یا تاریخ سرکوب‌شده‌ها؟! درنگی در روز سرکوب آذربایجان
تاریخ سرکوب‌گران با تاریخ سرکوب‌شده‌ها فرق دارد. تاریخ‌نویسی‌ سرکوب‌گران با تاریخ‌نویسی‌ سرکوب‌شده‌ها هم فرق دارد. تاریخ‌نویسی‌ سرکوب‌گران در خدمت بازتولید تاریخ سرکوب‌گران است.سرکوب شده‌های تاریخ معمولا صدا ندارند. صدا دادن به بی‌صدایان دشوارترین کار است. گاه بی‌صدایان تاریخ خود علیه صدا دهنده‌گان‌شان می‌ایستند؛ زیرا فرآیندی به نام استحمار وجود دارد، زیرا روایت سرکوب‌کننده‌های تاریخ به‌سان حقیقت مزینِ مطلق و مسلم، جلوه‌گر می‌شود و اکنون نیاز به رخنه‌گری (breakthrough)  دارد و رخنه‌گری در حقیقت مزین برساخته‌ شده‌ تاریخ، دشوارترین کارها است.رخنه‌گری در حقیقت مزین برساخته شده‌ی تاریخ، با دگرنویسی آغاز می‌شود. دگرنویسی مهم و خردکننده است. دگرنویسی از جزئی‌ترین تعابیر و کلمات آغاز می‌شود و رفته‌رفته بسط می‌یابد. مثلا وقتی که می‌نویسی رضا شاه موصوف به کبیر، محمدرضا شاه موسوم به آریامهر، دگرنویسی را آغاز می‌کنی و بذر تشکیک در حقیقت مزین برساخته‌شده‌ی تاریخ می‌کاری؛ تشکیک در سرشت شوکت‌مندی‌ یک شوکت‌مند تاریخ و تشکیک در تاریخی که تحت لوای شوکت‌مندان تاریخ روایت شده است.تاریخ‌نگاری‌ سرکوب‌گران است که صدای شوکت‌مندان (کورش، داریوش، نادر، چنگیز، ...) تاریخ را پژواک می‌دهد. اما تاریخ‌نگاری‌ سرکوب‌شده‌ها و طردشده‌ها می‌خواهد صدای بی‌صدایان تاریخ و صدای بی‌شوکتان تاریخ باشد.
داریوش مبارکی: عدم به‌رسمیت‌شناسی هویت‌های قومی در یک سده‌ی اخیر
31-12-2023
داریوش مبارکی: عدم به‌رسمیت‌شناسی هویت‌های قومی در یک سده‌ی اخیر
ایران کشوری است متشکل از گروه‌های زبانی (قومی) و دینی گوناگون که در درازنای تاریخ در این سرزمین زیست کرده‌اند. این امر، در یک سده‌ی اخیر از سوی حکومت‌های پهلوی و جمهوری اسلامی و در ذیل دو گفتمان «ناسیونالیسم باستان‌گرایانه» و «اسلام شیعی» نادیده گرفته شده است.گفتمان اول با تعریف از یک «ملت واحد» و دیگری با تعریف از یک «امت واحد»، کوشیده‌اند از یک روایت خاص به قیمت به حاشیه‌راندن روایت‌های دیگر بهره برده و «دیگری» را نادیده بگیرند. پرداختن به ابعاد مختلف این نادیده گرفتن از حوصله‌ی این بحث خارج است و در این‌جا فقط می‌کوشیم به یکی از اقدامات رضاشاه در مواجه با گروه‌های زبانی (قومی) بپردازیم و آن مربوط به سیاست‌های هویتی رضاشاه در مواجهه با اسامی و نام‌های قومی است.آبراهامیان معتقد است که رضاشاه با بهره‌گیری از ارتش، بوروکراسی و پشتیبانی دربار توانست نظام سیاسی را به‌دست گیرد (آبراهامیان، ۱۳۹۱: ۱۷۱). از دیگر سو، برخلاف حکام پیشین، رضاشاه نه تنها تعلق ایلیاتی نداشت بلکه فرهنگ ایلیاتی را سدی در برابر مدرنیزاسیون خود می‌دانست و آن‌ها را تهدیدی برای امنیت کشور تلقی می‌کرد. لذا با فرهنگ ایلیاتی به مقابله برخاست (لمتون،۱۳۶۲: ۵۰۰). بنابراین رضاشاه می‌کوشید هر آن‌چه را که نشانه‌ای از فرهنگ ایلی دارد از بین ببرد.
فرانک فرید: نگاهی زنانه به فاجعه نابودی دریاچه ارومیه
24-12-2023
فرانک فرید: نگاهی زنانه به فاجعه نابودی دریاچه ارومیه
این مقاله با آوردن مقدمهٔ مختصری از پیشینهٔ دریاچهٔ اورمیه، در شروع اشاره‌ای به داستان «اورمیا» الههٔ دریاچه اورمیه به‌عنوان سمبل افسانه‌ای آن دارد، سپس به نقش زنان در اعتراضات به خشکاندن دریاچه اورمیه و تلاش‌های آنان برای احیا یا جلوگیری از تبعات خشک شدن آن (چه در قالب نهادهای مدنی، چه به‌صورت فردی) در حدِ وسعِ مقاله پرداخته است.  در بخشی از مقاله سعی شده تا ازتئوری تلاقی یافتگی تبعیض‌ها (نظریهٔ اینترسکشنالیتی) با علاوه کردن یک بحران زیست‌محیطی در کنار تبعیض‌‌های معمول این نظریه (که عمدتا بر اساس نژاد،جنسیت، طبقه شکل گرفته است)بهره ببرد تاشاید بتوان به تبیین همه‌جانبه‌تری از تبعات یک بحران زیست‌محیطی، ( اثرات خشک شدن دریاچه) بر زنان، (چه زنان کنشگر و چه زنان ساکن متأثر از خشک شدن دریاچه در منطقه) دست یافت. در بخش دیگری از مقاله، توصیفِ زندگی زنان روستایی متاثر از خشک شدن دریاچه، از زبان کنشگران و در بخش پایانی توصیف وضعیت این زنان از زبان خودشان آمده است. و در پایان به راه حل‌های احتمالی (عمدتا زن‌محور) پیش رو می‌پردازد.
شیوا فرهمندراد:‌ زهر در گفتمان آذربایجان! شنیدی که فلانی هم پان‌ترک شده
24-12-2023
شیوا فرهمندراد:‌ زهر در گفتمان آذربایجان! شنیدی که فلانی هم پان‌ترک شده
- شنیده‌ای که فلانی هم پان‌ترکیست شده؟ - ا ِ. ِ . ِ؟ نَ . َ . َه! راست میگی؟ - آره! - آخه اون که پسر (یا دختر) خوبی بود؟ - آره، ولی رفته قاتی این "آذربایجانچی"ها... - چه حیف! من نمی‌فهمم این پان‌ترکیست‌ها اصلاً حرف حسابشون چیه. چی می‌خوان؟ جدا بشن که چی بشه؟ برن بچسبن به قول خودشون به "آذربایجان شمالی"؟ حیف، حیف! من دیگه باهاش حرف نمی‌زنم! به‌گمانم گروهی از خوانندگان این سطرها گفت‌وگویی کم‌وبیش مشابه را این‌جا و آن‌جا شنیده‌اند. اندکی پس از این گفت‌وگو داغ ننگ "پان‌ترکیست" بر پیشانی آن "فلانی" زده می‌شود و صرف‌نظر از این‌که او چه گفته یا چه کرده، نام و وجودش در "لیست سیاه" قرار می‌گیرد. این فضا از کجا آمده؟ چهل سال پیش، در دههٔ پنجاه خورشیدی، به‌کلی عکس این فضا در میان دانشجویان و روشنفکران و مبارزان غلبه داشت. در آن هنگام نام آذربایجان بسیار جاذبه داشت و مترادف بود با کار و زحمت و مبارزه، انقلاب، خیزش، دلاوری، ایستادگی، ترانه‌های زیبا، بایاتی‌های زیبا، زبان صمد بهرنگی، آشیق‌ها، رشید بهبودوف، بلبل، شور امیروف و اپراهای هیجان‌انگیز. جوانان بسیاری خواستار فراگرفتن زبان ترکی آذربایجانی بودند. من خود چندین کلاس یک‌نفره و دونفرهٔ آموزش زبان آذربایجان برای کسانی که بی داشتن رگ‌وریشهٔ آذربایجانی عاشق این زبان بودند در دانشگاه (و در زندان) داشتم. هر بار که کتابچهٔ دوزبانهٔ "اپرای کوراوغلو" را تکثیر می‌کردم (از سال ۱۳۵۳) دویست نسخهٔ آن تنها ظرف چند دقیقه "غارت" می‌شد و بسیاری سخت خشمگین و دلخور می‌شدند از این که نسخه‌ای به آنان نرسیده‌است، تا در تکثیر بعدی صحنه‌های مشابه تکرار شود. چندین شخص غیر آذربایجانی را می‌شناسم که به کمک همین کتابچهٔ اپرا ترکی آذربایجانی آموختند. ساعت‌ها در اتاق خوابگاه دانشجویی می‌نشستم و با وسایلی ابتدایی از روی صفحه‌های ۳۳ دور کمیاب، نوارهای کاست موسیقی آذربایجانی پر می‌کردم. این نوارها را حتی کسانی که هیچ ترکی نمی‌دانستند همچون ورق زر می‌بردند، و من به دشواری می‌توانستم تقاضاهایی را که پیوسته می‌رسید بر آورم.
صادق هدایت: مردم چاپیده شده را تبلیغ به وطن‌پرستی می‌نمایند!
09-12-2023
صادق هدایت: مردم چاپیده شده را تبلیغ به وطن‌پرستی می‌نمایند!
عوض این که معایب گذشته را گوش‌زد بنماییم تا تکرار نشود، به اصلاح داخله‌ی خودمان بپردازیم و اقدامات جدی برای نجات مردم بکنیم، از هر گوشه و کنار، یک‌دسته میهن‌پرست فداکار و ناجیان دل‌سوخته قیام کرده دائماً اشاره به حیثیت، افتخارات و عظمت ایران باستان می‌نمایند و استعداد نژادی ما را می‌ستایند و قلم‌فرسایی می‌کنند، زبان می‌گیرند و نوحه‌سرایی می‌نمایند. فکر نان بکنیم که خربزه آب است. ما سوراخ دعا را گم کرده‌ایم چون حس نمی‌کنیم که دنیا عوض شده و بعد از این جنگ تغییرات بیشتری خواهد کرد و فقط مللی حق حیات خواهند داشت که جانبازی کرده و فداکاری به خرج داده‌اند و به منافع خود هوشیار می‌باشند. افتخار به عظمت باستانی تا آن حد مفید است که موجب تشویق و پیشرفت مادی و معنوی یک ملت در نبرد آینده‌ی او بشود نه این که او را خودپسند و متعصب بار بیاورد و نه این که بخواهند با این نوحه‌سرایی‌ها او را به خواب غفلت ببرند و در فلاکت خود محکوم بکنند. کسی منکر ملیت، زبان و افتخارات گذشته‌ی ایران نمی‌باشد تا همان اندازه که نسبت به زمان و مکان در مسیر تاریخی مقامی برای خود احراز کرده‌ایم، اما تکرار «ملت شش‌هزارساله!» و ذکر نام کوروش و داریوش و انوشیروان و سلطان محمود و شاه عباس برای مردم آب و نان نمی‌شود و عرق وطن‌پرستی کسی را نمی‌جنباند و یک‌قدم هم ما را جلو نمی‌برد.مگر ملت‌های دیگر خلق‌الساعه به وجود آمده‌اند و بزرگانی نداشته‌اند و جهان‌گشایی‌هایی نکرده‌اند؟ یا مردمان هندوستان و چین و آشور و مصر نمی‌توانند چنین ادعاهایی داشته باشند؟ آیا می‌توانیم مدعی بشویم که در علم و هنر و فلسفه ما چشم و چراغ دنیاییم و هند و چین و یونان از ما پست‌تر بوده‌اند؟
حسن محدثی‌ گیلوایی: استبداد تخصص و مقاومت در برابر نقد کوروش هخامنشی
07-12-2023
حسن محدثی‌ گیلوایی: استبداد تخصص و مقاومت در برابر نقد کوروش هخامنشی
حسن محدثی گیلوایی جامعه‌شناس و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و مدیر سابق گروه جامعه‌شناسی دین در انجمن جامعه‌شناسی ایران طی سلسله یادداشت‌هایی در کانال تلگرام خود به نقد و بررسی کوروش هخامنشی پرداخته که با حملات فراوانی از سوی گروه‌های مختلف روبرو شده است. این دکتر جامعه‌شناس در پاسخ به این حملات در کانال تلگرام خود چنین نوشته: بررسی‌ نقادانه‌ی شخصیت و عملکرد کورش و هخامنشیان، انواع مقاومت را در میان کورش‌پرستان و باستان‌گرایان برانگیخته است. نقد متون و آثار تاریخ‌نگاران ملی‌‌گرا و تاریخ‌نگاران غربی‌ای که بر منابع نامعتبر تکیه کرده‌اند، انبوهی از مقاومت‌ها را پدید آورده است.برخی به گزینه‌ی استبداد تخصص متوسل شده‌اند و ناقد روایت‌های رسمی را به خاطر فقدان تخصص در تاریخ‌نگاری به باد سخره گرفته‌ و در مسیر تحقیر ناقد گام برداشتند. این‌ در حالی است که محقق جامعه‌شناسی با بهره‌گیری از بینش جامعه‌شناسانه در نگریستن به پدیده‌های تاریخی، می‌تواند پرتو جدیدی بر آن‌ها بیاندازد.
محمدرضا نیکفر: سلطنت‌طلبی یکی از کانون‌های پرورش شرّ اقتدارگرایی است
07-12-2023
محمدرضا نیکفر: سلطنت‌طلبی یکی از کانون‌های پرورش شرّ اقتدارگرایی است
ابتذال، در بافتار بحث در یک سنت فکری ویژه، مترادف با بلاهت به کار می‌رود، بلاهت نه به معنای کم‌دانی، بلکه نداشتن قوه‌ی قضاوت، آنچنانکه در مورد کسی می‌گوییم خوب و بد را نمی‌تواند از هم تشخیص دهد، در حالی که چنین کسی ممکن است بالغ و درس‌خوانده و پراطلاع باشد. جنبش "زن، زندگی، آزادی" حد بالایی از قوه‌ی تشخیص را در جامعه‌ی ما به نمایش گذاشت: نشان داد که مسئله‌ی زن چه اهمیتی در میان مجموعه‌ی مسائل اجتماعی ما دارد، از طریق آن موضوع تبعیض را برجسته کرد که تبعیض جنسیتی جایگاهی کانونی در نظام آن دارد، اما به آن منحصر نمی‌شود. نظام تبعیض در ایران، یک هم‌تافته‌ی اجتماعی، جنسیتی، قومیتی و سیاسی است. آزادی‌کشی در خدمت آن است. زندگی شایسته‌‌ی انسانی میسر نمی‌شود مگر اینکه نظام تبعیض برچیده شود و شهروند آزاد تعیین‌کننده‌ی سرنوشت خود باشد. خیزش مردم در سال ۱۴۰۱  ولایت‌شکن بود. تنها علیه رژیم مستبد نبود، نظام تبعیض در کشور را نشانه گرفته بود. جنبش "زن، زندگی، آزادی" تنوع خواسته‌ها، تنوع اشکال محرومیت و تبعیض را به نمایش گذشت. شروع و گسترش جنبش مدیون روشنگری بود، خبررسانی و سامان‌دهی عمل جمعی که همرسانشْ ممکن‌ساز آن است. اطلاع‌رسانی جمعی، زندان، شکنجه و اعدام را در کانون توجه عموم قرار داد.
مهتا بذرافکن: ای کاش بنگلادش شویم!
07-12-2023
مهتا بذرافکن: ای کاش بنگلادش شویم!
برخی از مسئولان برای فقر و استیصال کنونی که مردم ایران دچارش شده‌اند بنگلادشرا مثال می‌زنند. اما بنگلادش یکی از کشورهایی است که در سال‌های نه چندان دور به‌عنوان کشوری فقیر نام برده می‌شد؛ اما این کشور ۱۶۰ میلیون‌نفری توانسته از فرصت‌های به وجود آمده، نهایت استفاده را برای افزایش تولید و رشد و توسعه‌ی همه جانبه کشور ببرد.هم اکنون بیش از ۸۰ درصد تولید این کشور در صنعت پوشاک است. با بهره‌گیری از تکنولوژی، تعامل و تجارت با دنیا، فراهم کردن فضای رقابتی برای بنگاه‌ها، اجرای موفق خصوصی‌سازی، شفافیت، اعتماد و امنیت برای سرمایه‌گذاری، تقویت زیرساختها و تضمین دسترسی ۱۰۰ درصد افراد به ICT، پیاده‌سازی روش‌های جدید تامین مالی و بهره‌گیری درست از نیروی کار ارزان، در مسیر خیز اقتصادی گام بردارد.تا یک دهه آینده این کشور جزو کشورهای توسعه یافته قرار خواهد گرفت و پیش‌بینی می‌شود تا ۵ سال آینده تولید ناخالص داخلی آن به حدود ۵۰۰ میلیارد دلار برسد؛ رقمی که در ۲۰۲۰ برای کشور ایران ۴۱۰ میلیارد دلار پیش بینی شده بود.
هیبت خورانی: به دنبال معجزه و ناآگاه به واماندگی خویش
07-12-2023
هیبت خورانی: به دنبال معجزه و ناآگاه به واماندگی خویش
هوشیاری و آگاهی تاریخی حکم می‌کند که به دو قطبی کردن جامعۀ ایرانی دامن نزنیم. بر احساسات غلیان کرده نسلی، نفت نریزیم. بر اندیشه‌ورزان است که به تجربه‌های تاریخی بزرگ، اما ناتمام و راز ناکامی نهضت‌های ۱۱۰ ساله سپری شده، عطف عنان کنند. سپردن مهارِ سرنوشت به مشت‌های گره کردۀ توده‌های تحریک‌پذیر و فاقد آگاهی خطا است. از مرداد ۱۳۳۲ تاکنون توده‌ها تعیین کننده بوده‌اند. بدین گونه بود که عوام‌فریبان و کاسبکاران سیاسی و فرصت طلبان با سواری گرفتن از تودۀ نگون‌بخت، منافع ملی و مصالح عمومی را به مغاک نزاع‌های ایدئولوژیک سوق دادند. مشروطیت، ملی کردن نفت و انقلاب ۵۷ از این دسته بزنگاه‌های تاریخی و درس‌آموزند . از پس این تجارب تاریخی هنگام آن رسیده است که در ناکامی این سه رویداد تاریخی و پر هزینه بنگریم. زمانی دراز درنگ آوریم و سری از سر تأمل به قفا برگردانیم که چرا از سرمشق هزینه-تکرار به سرمشق هزینه-فایده نمی‌کوچیم. چرا همچنان در تله و طلسم سیاست و ایدئولوژی گرفتاریم و به عوض تغییر وضعیت به تغییر شخص، تمثال، مجسمه و معبد مشغولیم؟ کوره راه سیاست و تنگنای تنگ نظری راه برون رفت و درمان درد مزمن ما نیست. نگریستن در جام جهان‌بین تاریخ و عبرت آموزی از رویدادهای تاریخی به معنای در آمدن به قلمرو هزینه-فایده و وداع با هزینه-تکرار است.
علی‌اکبر رنجبر کرمانی: استبداد رضاخانی و سرکوب عشایر و اقوام
29-11-2023
علی‌اکبر رنجبر کرمانی: استبداد رضاخانی و سرکوب عشایر و اقوام
اساساً ایلات و عشایر در طول تاریخ برای ایران تهدید بوده‌اند یا فرصت؟ برای پاسخ به این پرسش کافی است به تاریخ تعامل سران ایلات و عشایر با حکومت‌های مرکزی ایران توجه و آن‌ها را بررسی کنیم. تا قبل از دوره رضاشاه با اینکه دولت‌های مرکزی ایران هیچ‌گاه دولت‌های مرکزی قدرتمندی نبودند و حتی در دوره قاجار، پس از آغامحمدخان، دولت مرکزی ضعیفی وجود داشت، گریز از مرکز بین ایلات و عشایر ما وجود نداشت. بلکه ایلات و عشایر تحت اداره ایلخان‌ها و کلانترانشان و رهبرانشان بودند و رهبران آن‌ها هم بهترین تعامل‌ها را با دولت مرکزی داشتند و از طرف دولت مرکزی، ایل خود را اداره می‌کردند. به دولت مرکزی هم مالیات می‌دادند و هم سرباز. هیچ‌گاه هم نشد که با قوای دولتی ایران بجنگند یا بخواهند از خاک ایران جدا شوند. البته فشار‌هایی که بعد‌ها از طرف رضاشاه بر ایلات و عشایر آمد، نوعی حس گریز از مرکز را در آن‌ها ایجاد کرد و الا عشایر ایران هیچ‌گاه پیش از آن حس گریز از مرکز نداشتند. عامل اصلی ناامنی و نافرمانی خود عوامل دولت و نظامیان بودند. یکی از نقاط تاریک حکومت رضاخان سرکوب عشایر است. علت این سرکوب چه بوده است؟ عده‌ای از سلطنت‌طلبان می‌گویند رضاخان برای برقراری امنیت این کار را کرده است.
مهرداد درويش‌پور: چالش‌های تبعیض اتنیکی در ایران
29-11-2023
مهرداد درويش‌پور: چالش‌های تبعیض اتنیکی در ایران
(۱)واژه اتنیک در سطح جهانی مفهومی دقیق و جا افتاده است که می‌توان آن را به جای قوم یا ملیت،برای پرهیز از نزاع اسکولاستیک واژه‌شناسانه در تعریف خود یا بازتعریف “دیگری” به کار برد. گرچه ترجمان فارسی اتنیک همان قومیت است، اما برخی به جای آن مفهوم تبعیض اتنیکیرا بر پایه همان تمایزات اتنیکی یا دینی در درون یک ملتبه کار می‌برند. بنا بر تمام تعاریف بین المللی ایران کشوری چنداتنیکی است با این همه هیچ یک از “اقلیت‌های اتنیکی” بزرگ و میلیونی کشور، نه در حوزه زبان رسمی یا حتی حق آموزش زبان مادری، نه در حوزه سیاست و قوانین اداری و جغرافیایی و نه در حوزه سیاست فرهنگی از حقوق خاصی برخوردار نیستند. در فرایند شکل گیری آمرانه دولت-ملت در ایران و در پرتو سیاست همانندسازی (آسیمیلاسیون) موقعیت گروه‌های اتنیکی موسوم به اقلیت به حاشیه رانده شده و تبعیضات اتنیکی و مذهبی به‌ویژه در میان گروه‌های اتنیکی غیرشیعه گسترش یافت. (۲)در تمایز از اتنیک، مفهوم ملت (nation) نه تنها با جغرافیای واحد بلکه با تشکیل دولت ملی گره خورده است، هرچند آن نیز مفهومی تاریخی، سوبژکتیو و سیال است.
لارنس دبلیو بریت: ویژگی‌های معرف فاشیسم
28-11-2023
لارنس دبلیو بریت: ویژگی‌های معرف فاشیسم
دکتر لارنس دبلیو بریت، رژیمهای فاشیستی هیتلر (آلمان)، موسولینی (ایتالیا)، فرانکو (اسپانیا)، سوهارتو (اندونزی) و پینوشه(شیلی) را مطالعه کرد و دریافت که همه این رژیمها ۱۴ ویژگی مشترک داشته‌ند. او این ویژگی‌ها را، ویژگی‌های معرف فاشیسم نامید. این ویژگی‌ها عبارتند از:۱) ملی‌گرایی نیرومند و مداوم: رژیمهای فاشیستی تمایل دارند به صورت دائمی شعارها، رجزخوانی‌ها، نمادها، سرودها و سایر ژست‌های میهن‌پرستانه را مورد استفاده قرار دهند. پرچم‌ها در هرجا دیده می‌شوند تا آنجا که پرچم‌ها به عنوان نمادهایی برای پوشش و در معرض دید همگان قرار دارند.۲) تحقیر به رسمیت شناخته شدن حقوق بشر: مردم در رژیم‌های فاشیستی به دلیل ترس از دشمنان و نیاز به امنیت ترغیب شده‌اند که در موارد معین به دلیل "نیاز" می‌توان حقوق بشر را مورد چشم‌پوشی قرار داد. در رژیم‌های فاشیستی مردم مایلند که چشم خود را بر روی بسیاری از مسائل ببندند یا حتی شکنجه، اعدامهای عجولانه، قتل، حبس‌های طولانی مدت زندانیان و امثالهم را تایید کنند.۳) تعیین هویت دشمنان به عنوان مقصر همه گرفتاری‌ها به عنوان عامل وحدت: مردم به یک هیجان میهن‌پرستانه یکپارچه فراتر از آنچه که برای از بین بردن تهدید مشترک یا دشمن قابل درک است، برانگیخته و بسیج می‌شوند. اقلیت‌های نژادی، قومی یا مذهبی، آزادی خواهان، کمونیست‌ها، سوسیالیست‌ها و غیره ... به عنوان تهدید و دشمن به مردم معرفی می‌شوند.۴) برتری طلبی نظامی: حتی هنگامی که مشکلات داخلی در سطحی گسترده همه جا را فراگرفته است، نیروهای نظامی مبالغ هنگفتی از وجوه دولتی را به خود اختصاص می‌دهند و مشکلات داخلی به حال خود رها شده و مورد مسامحه قرار می‌گیرند. نظامی گری و خدمت نظام وظیفه پر زرق و برق و فریبنده است.
یونس شاملی: چرا بعضی از نخبگان غیرفارس به خدمت پان‌ایرانیسم در می‌آیند؟
28-11-2023
یونس شاملی: چرا بعضی از نخبگان غیرفارس به خدمت پان‌ایرانیسم در می‌آیند؟
در اشل کلی و گذرا برای من «پان‌های» متعلق به ملتهای غیرفارس در واقع وجود خارجی ندارند. اگر وجود دارد، هیچ چیزی نیست، لاف و گزاف است. یا چیزی در حد یک واکنش شفاهی از سوی یک غیرفارس که شاید چیزی به عصبیت بر زبان رانده است. حتی میتوان گفت که «پان» مربوط به ملتهای محکوم را حرف و حدیثی بیش نیست. چون پان از سویی ایدئولوژی استعماری قدرت حاکم و از سوی دیگر تفکر برتری‌جویانه در نزد بخشی از نخبگان سیاسی متعلق به ملت حاکم (فارس) در ایران است. در واقع پان صاحبش بخشی از نخبگان ملت حاکم است. اساسا ایدئولوژی دولت- ملت (استبدادی و استعماری) حاکم برای سرکوب ملت‌های محکوم است. پان‌های مربوط به ملت‌های غیرفارس در ایران داستان است، خیالبافی است، بهانه‌تراشی بخشی از نخبگان سیاسی ملت حاکم است. وگرنه بی معنی است، ملتی که هنوز وجودش به رسمیت شناخته نشده و هنوز برای خودش دولتی ندارد، حتی از ابتدایی‌ترین امکانات برای بیان بی‌حقوقی خود محروم است، چگونه می‌تواند «پان‌اندیش» باشد؟ پان متعلق به ملت‌های محکوم، فلسفه‌ای برای «شدن» ندارد. چون هنوز در اسارت یک دولت استعماری است. پان خود یک اندیشه استعماری است. در نتیجه نمی‌تواند انگیزه فکری یک ملت یا فعال سیاسی متعلق به آن ملت اسیر باشد. اما به راحتی می‌تواند به آرمان یک نخبه سیاسی ملت حاکم تبدیل گردد.
میثم بادامچی: تداوم استبداد در گرو تداوم مرکزگرایی
27-11-2023
میثم بادامچی: تداوم استبداد در گرو تداوم مرکزگرایی
مرکزگرایی و تعصبات ناسیونالیستی بر رشته مهم دانشگاهی مطالعات ایران سایه انداخته است. یکی از کمبودها از جمله فقدان تحقیقات به زبان انگلیسی در مورد جنبش "جمهوری خلق مسلمان" در تبریز در سال ۱۳۵۸، جایگاه مطالبات هویتی ترکی در آن، تحریم رفراندوم قانون اساسی در اعتراض به اصل ولایت فقیه از سوی طرفداران شریعتمداری، عزل مقدم مراغه‌ای از استانداری و ده‌ها مورد ریز و درشت دیگر از این دست است. حتی اختلاف آقایان خمینی و شریعتمداری و طرفدارانشان را کاملا می‌شود از جهت جدال «مرکز-پیرامون» و «تاحدودی» هویت فارس‌گرا و ترک‌گرا در میان دو مرجع شیعه بررسی کرد و ندیده‌ام کسی از این منظر به موضوع نگاه کند. تنها در مقاله برندا شیفر اشاراتی در این زمینه‌ها هست. شیفر توضیح داده طرفداران شریعتمداری خواستار نوعی خودگردانی منطقه‌ای و محلی‌گرایی و تمرکززدایی بر اساس مطالبات ترک‌ها و غیرفارس‌زبانها بودند که به شدت از سوی انقلابیون مرکزگرا سرکوب شد. در مقاله شیفر از قول مهندس حسن شریعتمداری پسر آيت‌الله شریعتمداری نقل شده خمینی گفته بود اگر طرفداران شما صدا و سیمای تبریز را تخلیه نکنند بمباران می‌کنیم؛ همچنین گفته شده ۷۰۰هزار نفر در آذر ۱۳۵۸ در حمایت از شریعتمداری و مخالفت با قانون اساسی حاوی ولایت فقیه تظاهرات کردند که رقم بسیار بزرگی با توجه به جمعیت تبریز است.به نظر من مخالفت تاریخی ناسیونالیست‌های ایرانگرا و همینطور اسلامگرایان، با هرگونه تمرکززدایی و خودگردانی و نظام فدرال، یکی از دلایل تداوم استبداد در ایران است و خواهد بود. از زمان پیشه‌وری تا امروز کمابیش همین بوده. شما فرض کنید نوعی تمرکززدایی بجای این مرکزگرایی و تهران‌گرایی وحشتناک در دوره‌های پهلوی و جمهوری اسلامی در ایران حاکم بود و مثلا مردم آذربایجان و کردستان از نوعی استقلال محدود در تصمیمات محلی برخوردار بودند. آیا مقاومت در برابر استبداد چند درجه از وضعیتی که اکنون در آن هستیم آسان‌تر نمی‌شد؟ وضعیتی که سرت را بجنبانی حکومت مرکزی با تمام قوا سرکوب می‌کند و مرکز برای استان‌ها تعیین تکلیف می‌کند و در پهلوی و جمهوری اسلامی هم از این جهت بر خلاف دوران مشروطیت و پیش از رضاشاه تفاوت زیادی نیست. اصلا ولایت فقیه چیزی نیست جز مرکزگرایی شدید در ساختار روحانیت و مرجعیت شیعه، که آفاتش را امروز بخوبی می‌بینیم.
حسام سلامت: ثبت ملی زبان لکی و بی‌قراری‌ ناسیونالیسم ایرانی
27-11-2023
حسام سلامت: ثبت ملی زبان لکی و بی‌قراری‌ ناسیونالیسم ایرانی
اینکه اخیراً زبان لکی ثبت ملی شده است باری دیگر ناسیونالیست‌های ایرانی را به صرافت انداخته که همپای بلوایی که سال گذشته بر سر تأسیس رشته‌ی آموزش زبان و ادبیات ترکی و کردی در مناطق ترک‌نشین و کردنشین راه انداختند و آن را مصداق «تضعیف وحدت ملی» گرفتند – محض نمونه نگاه کنید به افاضات استاد سید جواد طباطبایی – این ضبط و ثبت را، که در نهایت چیزی بیش از رویه‌ای اداری و، در بهترین حالت، اقدامی نمادین نیست، همردیفِ چیزی چون جدایی‌طلبی، اگر نه از نوع سرزمینی که از نوع زبانی‌اش، جا بزنند و درباب اجحاف به «زبان معیار» که همان زبان فارسی باشد مرثیه ببافند. این دست دلواپسی‌ها هر آنچه را می‌باید درباره‌ی ناسیونالیسم نوظهور ایرانی بدانیم به روشنی کف دست‌مان می‌گذارد: اینکه این ایدئولوژی تا چه پایه، از اُس و اساس، فاشیستی است. فاشیسم را در اینجا به دقیق‌ترین معنای کلمه به کار می‌بریم و همه‌ی مؤلفه‌های بنیادین‌اش را مد نظر داریم: دولت‌ستایی، نژادپرستی و اقلیت‌ستیزی.
علیرضا اصغرزاده: روشنفکران فارس و به چالش کشیدن تحمیل فارسی به دیگران
27-11-2023
علیرضا اصغرزاده: روشنفکران فارس و به چالش کشیدن تحمیل فارسی به دیگران
به طور کلی، نژاد در رابطه با مشخصات فیزیولوژیکی انسانها تعریف می شود: مثلا رنگ پوست، رنگ موی سر، ویژگی های صورت، شکل و شمایل اندام و غیره. اما قومیت و یا اتنیسیتی، در رابطه با مشخصات فرهنگی انسانها تعریف می‌شود: مثلا زبان، مذهب، آداب و رسوم، سنن و غیره. نژادپرستی همان پدیده شومی است که از طریق تحقیر، انکار و یا بی‌حرمتی در رابطه با هر یک از اجزا تشکیل دهنده نژاد و قومیت حاصل می‌شود. در واقع در ادبیات آکادمیک معاصر، نژاد و قومیت به صورت فزاینده‌ای به طور هم‌زمان و به مثابه یک ترم به کار برده می‌شوند. برای مثال، زبان یکی از مشخصه‌های پررنگ و قدرتمند قومیت یا همان اتنیسیتی است. در عین حال، تحقیر و منع زبان انسانها یکی از شنیع‌ترین و وحشی‌ترین انواع نژادپرستی است. به عبارت دیگر، راسیسم می‌تواند محصول تحقیرها و تبعیض‌های فیزیولوژیک مثل رنگ پوست باشد و نیز می‌تواند محصول تحقیرها و تبعیض‌های قومیتی باشد، مثل زبان، آداب و رسوم و غیره. از مطالعات زبان‌شناسانه‌ی فردیناند ساسور می‌دانیم که تعریف‌ها در بستری “رابطه دارانه” شکل می‌گیرند و دارای موقعیت‌های رابطه دارانه هستند. یعنی، هویتها در رابطه با همدیگر و یا دیگران تعریف می‌شوند: مثلا زن، هم به لحاظ لغوی، هم به لحاظ مفهومی و هویتی، در رابطه با مرد تعریف می‌شود؛ سیاه در رابطه با سفید تعریف می‌شود و غیره. همچنین می‌دانیم که لئوی اشتراوس مشاهدات زبان‌شناسانه ساسور در مورد کاتاگوری‌های هویتی را به صورتی آکادمیک در مطالعات انسان‌شناسانه و جامعه شناختی خود به کار برد و “موقعیت‌های رابطه دارانه” را در شکل گیری آداب و رسوم اجتماعی و نیز هویت‌های جمعی و فردی تشریح نمود. یعنی، همان طوری که ساسور نشان داد که مثلا سیاه در رابطه با سفید و شب در رابطه با روز تعریف می شوند؛ لئوی اشتراوس نشان داد که چگونه خانواده در رابطه با دیگر خانواده‌ها، قوم در رابطه با دیگر اقوام تعریف و تشریح می‌شوند. نتیجه کلی که در جامعه‌شناسی از مشاهدات ساسور و اشتراوس گرفته شد آن بود که: (یک) هویت‌ها جنبه رابطه دارانه دارند؛ یعنی در رابطه با یکدیگر تعریف می‌شوند. (دو) هویت‌ها در اجتماع و توسط انسانها تعریف می‌شوند. به عبارت دیگر، هویت‌ها پدیده‌هایی تغییرناپذیر، قطعی و  ازلی/ابدی نیستند؛ بلکه ساختارهایی هستند اجتماعی/سیاسی که در خود جامعه و توسط خود انسانها بر اساس مکانیزم‌ها و پروسه‌های زبانی و فرهنگی ساخته می‌شوند.
مهرانگیز کار: سرکوب اقوام غیرفارس به بهانه تمامیت ارضی!
27-11-2023
مهرانگیز کار: سرکوب اقوام غیرفارس به بهانه تمامیت ارضی!
حکومت و اپوزیسیون، هر دو آشکار و نهان از قبول این واقعیت که ایران گرفتار بحران قومی است سر باز می‌زنند. ترس از کابوس تجزیه، خواب حکومت پهلوی را نزدیک به چهار دهه آشفته کرده بود و حاکمان دینی امروزی با تکیه بر انکار و بلوف زدن در باره قدرت لایزال خود، از این کابوس حرفی نمی‌زنند و با تاکید بر حاکمیت ملی و تجویز خشونت نسبت به اقوام ایرانی، به صورت ظاهر به آن بها نمی‌دهند، هرچند یکی از جدی‌ترین نگرانی های آنهاست. بحران قومی که حکومت به آن رنگ دخالت خارجی می‌زند و از عوامل داخلی ایجاد آن چیزی نمی‌‌گوید، در نگاه اپوزیسیون نیز تابوئی است که بهتر است به آن نزدیک نشد و خود را در معرض اتهام تجزیه‌طلبی قرار نداد. این تابو چندان در تک تک سلول‌های ما رسوخ کرده که می‌دانیم بحران جدی است و از ترس اتهام نمی‌گوئیم بحران جدی است. نسل‌های ما که در دو رژیم زیسته‌اند، در یکی جوانی را گذرانده و در دیگری پیر شده‌اند، می‌دانند که این بحران امروزی نیست. همواره وجود داشته، هرچند از ترس کتمان شده است. خوب به یاد دارم در رژیم شاه از یک مدیر امور کشوری پرسیدم، چرا محرومیت در جغرافیای محل سکونت اقوام ایرانی بیداد می‌کند و از حساسیت نسبت به این محرومیت و نتایج آن حرفی و دغدغه‌ای نیست. مدیر با افسوس گفت، سرمایه‌گذاری در این مناطق با ریسک بزرگ مواجه است. اغلب این مناطق مرزی است و در تیررس دشمنان رنگارنگ. هر گاه برای آبادانی و ایجاد اشتغال سرمایه گذاری کلان بشود، در صد بالا گرفتن یک درگیری در منطقه و انهدام مراکز تولیدی و صنعتی توسط دشمن، بالاست و همه سرمایه‌گذاری ممکن است یک شبه بر باد برود.
مهران صولتی: فرصت‌های از دست رفته برای توسعه ایران در ۵۰سال اخیر
27-11-2023
مهران صولتی: فرصت‌های از دست رفته برای توسعه ایران در ۵۰سال اخیر
در ادبیات توسعه میان دو مفهوم رشد و توسعه تمایز قائل می‌شوند. رشد مفهومی کمی است و به افزایش ظرفیت تولیدی یک کشور با به کارگیری سرمایه‌گذاری بیشتر یا به کارگیری فن‌آوری های مناسب‌تر اطلاق می‌شود. مفهومی که بیش از همه در افزایش تولید ناخالص داخلی یک کشور تبلور می‌یابد. ولی افزایش نارسایی‌هایی مانند شکاف طبقاتی، نابرابری‌های اجتماعی و تخریب محیط زیست در قرن بیستم موجب شد که مفهوم توسعه در دوران پس از جنگ جهانی دوم جایگزین رشد شود. توسعه مفهومی کمی-کیفی است که علاوه بر رشد اقتصادی، مستلزم بهبود در شاخص‌هایی مانند بهداشت و سلامت، امید به زندگی، برخورداری از امکانات آموزشی، بهبود توزیع درآمد، کاهش فقر و مشارکت موثر در فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی نیز هست. در سال‌های اخیر هم اقتصاددانانی از جمله آمارتیاسن و داگلاس نورث توسعه را در گرو گسترش آزادی، خودآیینی و یک نظام آموزشی مشارکت‌جو و کارآمد تعریف کرده‌اند. شاید گزاف نباشد اگر بگوییم که ایران در نیم قرن اخیر حداقل پنج فرصت ارزشمند را برای توسعه از دست داده است. فرصت‌هایی که هریک می‌توانستند سکویی برای پرش کشور محسوب شوند: