این مقاله با آوردن مقدمهٔ مختصری از پیشینهٔ دریاچهٔ اورمیه، در شروع اشارهای به داستان «اورمیا» الههٔ دریاچه اورمیه بهعنوان سمبل افسانهای آن دارد، سپس به نقش زنان در اعتراضات به خشکاندن دریاچه اورمیه و تلاشهای آنان برای احیا یا جلوگیری از تبعات خشک شدن آن (چه در قالب نهادهای مدنی، چه بهصورت فردی) در حدِ وسعِ مقاله پرداخته است. در بخشی از مقاله سعی شده تا ازتئوری تلاقی یافتگی تبعیضها (نظریهٔ اینترسکشنالیتی) با علاوه کردن یک بحران زیستمحیطی در کنار تبعیضهای معمول این نظریه (که عمدتا بر اساس نژاد،جنسیت، طبقه شکل گرفته است)بهره ببرد تاشاید بتوان به تبیین همهجانبهتری از تبعات یک بحران زیستمحیطی، ( اثرات خشک شدن دریاچه) بر زنان، (چه زنان کنشگر و چه زنان ساکن متأثر از خشک شدن دریاچه در منطقه) دست یافت. در بخش دیگری از مقاله، توصیفِ زندگی زنان روستایی متاثر از خشک شدن دریاچه، از زبان کنشگران و در بخش پایانی توصیف وضعیت این زنان از زبان خودشان آمده است. و در پایان به راه حلهای احتمالی (عمدتا زنمحور) پیش رو میپردازد.